اخیراً یکی از روزنامهنگاران معروف و پُرنویس اصلاحطلب در یک مناظره اینترنتی در میزان مشارکت در انتخابات تشکیک کرده و مدعی شده همانطور که قبل انتخابات گفته مشارکت حداکثر ۳۰ درصد بوده و بهزعم او مازاد آن تا ۴۰/۷ درصد ساختگی است (!) و حتی پا را فراتر گذاشته و میگوید حکومت ثابت کند این آرا واقعی است. درست است که این فرد قبل از انتخابات با تخیلش عددی را برای مشارکت پیشبینی کرده و حالا که غلط درآمده تخیل خود را بر واقعیت رجحان میدهد و به قول معروف «لیز خورده از خجالت میخواهد همچنان سینهخیز برود»، اما دلیل نمیشود که حتی قواعد عقلی را کنار بگذارد و برای نقض ادعای واهی خود از طرف مقابل بینه طلب کند! باید از این سرمقالهنویس روزنامههای چپ پرسید اگر واقعاً نظام- آنگونه که شما تصور میکنید- نسبت به آرای مردم حساس نبود و به راحتی اعداد را دستکاری میکرد، چرا باید عدد مشارکت را کمتر از دو انتخابات قبلی اعلام کند؟ اگر اعتقاد به حقالناس بودن آرای مردم وجود نداشت، سخت بود که عدد مشارکت بالای ۵۰ درصد اعلام شود؟ البته این بار اول نیست که چنین شبهاتی از طرف آنان که حضور مردم مطابق میلشان نبوده مطرح میشود. پیشتر نیز اصلاحطلبان هر بار که پیروز انتخابات بودهاند آن را مردمی و دموکراتیک خوانده و هر بار که شکستخوردهاند، یا در آرا و در سلامت انتخابات تشکیک کردهاند یا تلاش کردهاند نتیجه را در عمل نپذیرند. مروری گذرا بر تاریخ انتخابات در جمهوری اسلامی ایران بهخوبی نشان میدهد که تکتک آرای مردم تا چه حد برای مجریان و ناظران انتخابات اهمیت دارد و اتفاقاً نمونههای خوبی وجود دارد که دقت عمل و سلامت متصدیان انتخابات را نشان میدهد. در سال ۱۳۷۶، درحال, ...ادامه مطلب
پس از حمله اخیر تروریستی رژیم صهیونیستی به دمشق بار دیگر موضوع چگونگی مواجهه با تحرکات رژیمصهیونیستی به جریان افتاد؛ موضوعی که معمولاً بعد از هر بار عملیات مستقیم یا نیابتی تروریستی صهیونیستها طرح میشود. برخی معتقدند که مطابق برداشت ابتدایی از آیه شریفه «فَمَنِ اعتَدی عَلَیکم فَاعتَدُوا عَلَیهِ بِمِثلِ مَا اعتَدی عَلَیکم» باید دقیقاً مشابه اقدام صهیونیستها پاسخ داد. اما پاسخ متناسب و البته پشیمانکننده به رژیمصهیونیستی چیست؟ برای پاسخ منطقی و عمیق به این پرسش باید اول منازعه را فراتر از یک رویداد دید. تقلیل مواجهه به یک عملیات نمیتواند بینش دقیقی از ماجرا به دست دهد. واقعیت آن است که مواجهه انقلاب اسلامی با نظام سلطه روندی ۴۵ ساله دارد و از تعطیلی سفارت صهیونیستها در تهران و اخراج مستشاران امریکایی از ایران شروع و خیلی زود به منطقه کشیده شد. در طول دهه ۶۰ به رغم گرفتاری ایران در جنگ تحمیلی حزب بعث، ضرباتی مهم و فراموشنشدنی به صهیونیستها و امریکاییها در لبنان وارد شد و پس از پایان دفاع مقدس تمرکز بیشتری بر تضعیف قدرت نظام سلطه در منطقه، بهویژه در جهت تحقق آرمان قدس شریف ایجاد شد. در مقابل امریکاییها بعد ۱۱ سپتامبر از طرح خاورمیانه بزرگ رونمایی کردند که تغییر اساسی ژئوپلیتیک منطقه را دنبال میکرد و کلید سلطه بلامنازعه صهیونیستها بر منطقه بود. باوجود لشکرکشی گسترده امریکاییها و ناتو به منطقه و هزینه کرد بیش از ۷ تریلیون دلار در منطقه در طول دو دهه عملاً نهتنها جغرافیای سیاسی منطقه به سود غرب تغییر نکرد، بلکه محور مقاومت عینیتی بیشتر یافت و با نابودی حکومت داعش عملاً نشان داد قدرت شکلدهی به ترتیبات امنیتی و سیاسی جدید در منطقه را دارد. تصور کاخ سفید , ...ادامه مطلب
حدود ۱۰ روز قبل در سرمقاله روزنامه جوان درباره تنبیه متجاوزان صهیونیست به ساختمان کنسولی جمهوری اسلامی به قلم این حقیر به نکتهای اشاره شد که اکنون معنای دقیقتری مییابد. در آنجا تأکید شد که «پاسخ جمهوری اسلامی به شرارتهای رژیمصهیونیستی قطعی است، اما کیفیت این "سیلی" را باید در چارچوب راهبرد کلان جمهوری اسلامی ایران جستوجو کرد. در سطح راهبردی نوار پیروزیهای مقاومت همچنان استمرار یافته، پس زمین بازی موفق برای ما در سطح راهبردی تعریف میشود. حریف میخواهد ما از زمین موفق خود یعنی راهبرد تنازل کرده و به بازی در زمین او یعنی "تاکتیک" تن در دهیم. البته توان تاکتیکی ما نیز قابلاتکاست، درعینحال هوشمندی نظام ایجاب میکند که نقطه قوتها حفظ شود. در نتیجه بازی مطلوب حفظ زمین راهبردی در عین استمرار سیاست ابهام است». در نهایت اشاره شد که دشمن «ضربه تاکتیکی هم خواهد خورد، اما جابهجایی زمین بازی رخ نخواهد داد». اکنون و با گذشت ۱۰ روز و وقوع حمله ترکیبی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی در ۲۶ فروردینماه، ابعاد ماجرا عینیت بیشتری یافته است. صهیونیستها به ساختمان کنسولی ما که «بهمنزله خاک ما» تلقی میشد تعرضی غیرقانونی کردند، به این خیال که جمهوری اسلامی یا پاسخ نخواهد داد یا اگر پاسخ دهد شرایط را به سود صهیونیستها تغییر خواهد داد. اما جمهوری اسلامی ایران همانگونه که انتظار میرفت هوشمندانه عمل کرد و در عین استفاده از «حق دفاع مشروع» خود، هم توانمندی لازم برای «اقدام ابتدایی» را به رخ حریفان کشید و هم با پاسخ چندبرابری بازدارندگی خود را تثبیت کرد. درعینحال بر همه اعم از دوست و دشمن ثابت شد که خویشتنداری حکیمانه جمهوری اسلامی در مقابل شرارتهای مکرر صهیونیستها، به جهت رعایت مصالح, ...ادامه مطلب
«جـوان» را مـیتـوان روزنامه «انقلاب اسلامی» دانست، روزنامهای که در بیستسالگی انقلاباسلامی- درست در زمانی که جنگ نرم تجدیدنظرطلبان و انقلابیون پشیمان علیه آرمانهای انقلاب شدت گرفته بود- متولد شد و در طول ربع قرن از عمر خویش تلاش کرده تنها به «انقلاب اسلامی» متعهد باشد. روزنامه انقلاب اسلامی خواندن «جوان» نافی حرکت سایر رسانههای ارزشمدار در مسیر انقلاب اسلامی نیست، اما در «جوان» منویات امامین انقلاب اسلامی مبنای خوانش راستین از این گفتمان بوده و آن را فراتر از اشخاص سیاسی و دستهبندیهای حزبی و جناحی میداند. جوان خود را به هیچیک از دو جناح حزبی اصلی سیاسی کشور متعهد نمیداند و «قبیلهگرایی سیاسی» را مذموم میداند، اما این دلیل نمیشود در مقابل کژیها و انحرافات افراد و جریانات سیاسی سکوت کند. «جوان» جایگاه و رسالت خود را در سپهر رسانهای کشور در چارچوبهای برگرفته از اندیشه امامین انقلاب میداند، لذا در عین امیدآفرینی، نقد دلسوزانه و تخصصی را وظیفه خود میداند و در طول ۲۵ سال گذشته با وجود تغییرات پیدرپی در ساختارهای اجرایی و قوای سهگانه کشور، مبنای عمل رسانهای «جوان» همین بوده است. همیشه تلاش کرده در نقد عملکردها و رویکردها از دایره انصاف خارج نشود و درعینحال تا حد امکان مطالبات بحق جامعه را پیگیری نماید. «جوان» عقلانیت و انقلابیگری را لازم و ملزوم میداند و هیچ تنافری را میان این دو واقعی نمیداند. پیگیری آرمانهای اصیل انقلاب را در مسیر عقلانیت متعهد میداند و عقلانیت اصیل را در پیگیری ارزشهای انقلاب قلمداد میکند. نه میتوان به اسم عقلانیت آرمانهای متعالی انقلاب را نادیده گرفت و نه آرمانگرایی انتزاعی و بدون درنظرگرفتن واقعیتها , ...ادامه مطلب
در مناظره مدیرمسئول «جوان» و سخنگوی حزب «ندا» عنوان شد برگزاری نمایشگاه رسانههای ایران پس از وقفهای ششساله فرصت مناسبی بود تا این رویداد فرهنگی- رسانهای بار دیگر در تعامل دوسویه رسانهها و مردم به روزهای شکوفایی خود بازگردد. اهمیت این نمایشگاه زمانی دوچندان شد که با روزهای منتهی به انتخابات دوازدهم مجلس تلاقی پیدا کرد و به طور طبیعی بازار مناظرههای انتخاباتی در غرفههای رسانهها در نمایشگاه مطبوعات داغ شد. مناظره سعید نورمحمدی، سخنگوی حزب ندای ایرانیان و محمدجواد اخوان، مدیرمسئول روزنامه جوان درباره مشارکت در انتخابات از جمله این گفتگوها بود که در خبرگزاری فارس انجام شد. آنچه در پی میآید بخشی از این مناظره است که میخوانیم. نورمحمدی: بعد از روی کار آمدن ترامپ، امریکا از برجام خارج شد و تحریمهایی را بر ایران تحمیل کرد، در نتیجه، وضعیت نظام اقتصادی ایران دچار چالشهایی شد. به طور مثال، ما نباید فراموش کنیم که یک سال مانده به پایان دولت آقای روحانی، به خاطر تحریمها، فروش نفت ایران به ۳۰۰هزار بشکه کاهش یافت و قیمت نفت نیز حدود ۲۰دلار شد. برای آنکه بتوانم این وضعیت را بهتر مشخص کنم، باید بگویم در حال حاضر دولت آقای رئیسی مدعی است ۲میلیون بشکه نفت میفروشد. قیمت نفت نیز بعد از کنار رفتن ترامپ و روی کار آمدن بایدن به بالای ۱۰۰ دلار رسید. تفاوت این درآمدها را ببینید، آن زمان میتوانیم مشخص کنیم که چرا دولت آقای روحانی از نظر اقتصادی دچار چالشها و مشکلاتی شد، البته معتقدم خیلی از دوستان همفکر آقای اخوان، لزوماً از کاری که ترامپ کرد ناراحت نشدند و از آن به عنوان یک فرصت سیاسی بهرهبرداری کردند تا در واقع دولت را متهم کنند نتوانسته است تحریمها را بردارد, ...ادامه مطلب
۴۸ ساعت تا انتخابات مجلس شورای اسلامی و خبرگان باقی است و این ۴۸ ساعت پایانی حکم «ساعات طلایی» در انتخابات و کمیت و کیفیت آن دارد. سؤال اینجاست که تکلیف همه ما در این ساعات طلایی منتهی به برگزاری انتخابات چیست. منظور از «ما» اینجا فقط فعالان سیاست و رسانه نیست، بلکه آحاد و فردفرد ملت ایران با سلایق و علایق مختلف که نسبت به سرنوشت و کشور خود حساسیت دارند مخاطب این سطور هستند. مهمترین مسئله در هر انتخاباتی مشارکت گسترده و پرشور واجدان شرایط است و در انتخابات پیشرو به دلیل تلاشی که دشمن برای منصرف کردن مردم ایران از این مهم به کار بسته است، موضوع مشارکت بهمراتب مهمتر است. طبیعی است که تکلیف ما دلسوزان ایران نسبت به مشارکت، صرفاً رأی دادن نیست بلکه «دعوت» دیگر هموطنانمان به همراهی در این امر هم بر عهده ماست. در این ساعات پایانی بخشی از مردم تصمیم خود را گرفتهاند و رأی خواهند داد، اما برخی هنوز مردد هستند و تصمیم نگرفتهاند. دلیل تردید اینان مهم است. تعدادی به دلیل نارضایتی از اوضاع معیشتی و اقتصادی و برخی هم به آن دلیل که هنوز اهمیت و فایده این انتخابات برایشان مبهم یا مجهول است، در تردید به سر میبرند. باید با اینان صحبت کرد و واقعیتهایی که کمتر گفتهشده، اعم از نیات دشمن در تضعیف انتخابات، کارکردهای مجلس و قوه مقننه، تأثیر انتخابات قوی بر امنیت ملی و قدرت ملی و ... را برایشان بازگو کرد. ممکن است برخی از این مسائل در رسانهها منتشر شده باشد، اما شنیده شدن آن از افراد مورد اعتماد و نزدیکان حتماً اثرگذارتر است. باید محتواهای مفید و آگاهی بخش را در اختیار همه این افراد قرار داد تا بتوانند به درکی دقیقتر از مسائل برسند و در فضایی منطقی برای خود تصمیم بگیر, ...ادامه مطلب
«فبشر عبادالذین یستمعون القول فیتبعون احسنه»آن چه می نویسم احتمالا دیدگاه و نظر من است، اما نام تارنمای خود را «رایگاه» نهادم تا مکانی باشد جهت اقتراح و تضارب آرا و خوانندگان محترم خود بیاندیشند و برترین را برگزینند!کانال من در شبکه اجتماعی تلگرامhttps://telegram.me/mjakhavan بخوانید, ...ادامه مطلب
رهبر معظم انقلاباسلامی در پیام تسلیت فاجعه تروریستی کرمان مرقوم فرمودند «بدانند که سربازانِ راه روشن سلیمانی هم رذالت و جنایت آنان را تحمل نخواهند کرد. چه دستهای آلوده به خون بیگناهان و چه مغزهای مفسد و شرارتزا که آنان را به این گمراهی کشاندهاند، از هماکنون آماج قطعی سرکوب و مجازات عادلانه خواهند بود. بدانند که این فاجعهآفرینی پاسخ سختی در پی خواهد داشت باذنالله.» اکنون برای بسیاری این پرسش مطرح است که پاسخ سخت جمهوری اسلامی ایران به فاجعهآفرینان چگونه و با چه کیفیتی و در چه مکان و زمانی تحقق خواهد یافت؟در تحلیل عوامل پشتصحنه فاجعه کشتار مردم بیگناه در کرمان با دو سطح از عاملیت مواجهیم؛ سطح عملیاتی و سطح راهبردی. اکنون قرائن و امارهها حاکی است که عاملیت میدانی با عناصری از داعش و بهطور مشخص شاخه خراسان آن بوده و فرایند پشتیبانی و هدایت عملیات شباهت زیادی با دو عملیات تروریستی در حرم شاهچراغ دارد. بنابراین در کف حادثه تروریستهای تکفیری داعش قرار دارند، اما این همه ماجرا نیست.بهجز ارتباط نسبی و سببی داعش با سرویسهای اطلاعاتی امریکا و رژیمصهیونیستی که بارها مورد اعتراف خود امریکاییها و اذعان ناظران بینالمللی قرار گرفته، نشانههای محکمی وجود دارد که ارتباط راهبردی عملیات کرمان با سیا و موساد را تقویت میکند.طبیعی است که پاسخ مناسب برای این عملیات تروریستی باید متناسب با سطح عاملیت عوامل میدانی و پشتصحنه عملیات تعریف شود. در پیشانی میدانی عملیات، «دستهای آلوده به خون بیگناهان» و عوامل داعش قرار دارند که پایگاه اصلیشان در شرق کشور است و از بلاتکلیفی و پریشانیهای سیاسی سالهای اخیر همسایگان شرقی برای نضجگیری و لانهسازی استفاده کردهاند. در ماههای اخیر, ...ادامه مطلب
پس از وقوع جنایت تروریستی در کرمان، رهبر معظم انقلاباسلامی در پیام تسلیتشان «دستهای آلوده به خون بیگناهان» و «مغزهای مفسد و شرارتزا که آنان را به این گمراهی کشاندهاند» هردو را عامل قلمداد و تأکید کردند که این دو گروه، «از هماکنون آماج قطعی سرکوب و مجازات عادلانه خواهند بود.» همچنین وعده دادند که «این فاجعهآفرینی پاسخ سختی در پی خواهد داشت باذنالله». آنچه در ساعات ابتدایی ۲۶ دی ۱۴۰۲ رخ داد، تحقق این وعده معظمله بود که به دست «سربازانِ راه روشن سلیمانی» بروز یافت.یک هفته قبل در همین ستون در مطلب «پاسخ سختی که در انتظارشان است» توضیح داده شد که در تحلیل عوامل پشتصحنه فاجعه کشتار مردم بیگناه در کرمان، دو سطح از عاملیت وجود دارد که هر دو سطح عملیاتی و راهبردی باید لحاظ گردد. بر همین اساس اشاره شد که پاسخ مناسب برای این عملیات تروریستی باید متناسب با سطح عاملیت عوامل میدانی و پشتصحنه عملیات تعریف شود. در پیشانی میدانی عملیات، «دستهای آلوده به خون بیگناهان» و تروریستهای دستآموز صهیونیستها قرار دارند و در سطحی بالاتر، آمران و هدایتگران راهبردی این عملیات، «مغزهای مفسد و شرارتزا» یا همان سرویسهای اطلاعاتی غربی و عبری – زخمخورده از ضربات پیدرپی در منطقه- هستند و آنها نیز باید پاسخ متناسب با نقش خود را دریافت کنند.همچنین اشاره شد که تروریستهای تکفیری باذنالله ضربات مستقیمی دریافت خواهند کرد و عناصر عملیاتی و سرشبکههای آن تقاص این جنایت را پس خواهند داد و صحنهگردانان اصلی ماجرا که پدرخواندگان حقیقی داعش هستند نیز در نبرد اطلاعاتی در امان نخواهند ماند. اکنون هر دو سطح پاسخ، عینیت یافته است. هم به پایگاه اصلی و تجمع کانونی گروهکهای تکفیری که در حمایت سرویسه, ...ادامه مطلب
در حالی که موضوع ورود حزبالله به نبرد با رژیمصهیونیستی مهمترین سؤال این روزهای منطقه بوده، باید گفت همانگونه که جناب سید حسن نصرالله تصریح کرد حزبالله طی این چند هفته گذشته از عملیات طوفان الاقصی بیکار ننشسته و اقدامات راهبردی و تاکتیکی مهمی را علیه رژیم اشغالگر قدس دنبال کرده و از ۱۶ مهر ۱۴۰۲، در یک عملیات چهار مرحلهای، ضربات فوقالعاده مهمی را به توان نظامی و امنیتی رژیم وارد کرده که در خور بررسی است:۱- در نخستین مرحله، عملیات حزبالله به زمینگیر کردن نیروهای زرهی رژیمصهیونیستی معطوف بود. تانک مرکاوا که مهمترین ابزار زرهی اسرائیل است و صهیونیستها مدعیاند منحصربهفردترین تانک دنیا است، نسل ۳ آن پیشتر در جنگ ۳۳ روزه (۱۳۸۵) هدف موشکهای حزبالله قرار گرفت، اما اسرائیلیها مدعی بودند که در نسل ۴، آسیبپذیریهای گذشته را کاهش دادهاند و اتفاقاً با فناوری سامانه حفاظت فعال موسوم به «تروفی» آن را در مقابل موشکهای ضدتانک مصون کردهاند. در طول هفته اول بعد از طوفانالاقصی، حزبالله با نابودی ۱۱ تانک مرکاوای نسل ۴ و خودروهای زرهی در جدار مرزی با فلسطین اشغالی هم ثابت کرد که ادعای مصونیتآفرینی برای مرکاوا لافی بیش نبوده و هم رژیمصهیونیستی را مجبور به عقبنشینی زرهی از مرز کرد.۲- مرحله دوم عملیات مقاومت اسلامی لبنان، بر تضعیف توان اطلاعاتی و شناسایی دشمن متمرکز شد. در این مرحله حزبالله، ایستگاههای جمعآوری اطلاعاتی و جاسوسی اسرائیل که در طول دو دهه گذشته در جدار مرزی با لبنان برپا شده بود و امکان شنود و جنگ الکترونیک در وسعت چند کشور را برای صهیونیستها فراهم میکرد، با ابزارهای مختلفی از جمله سلاحهای نقطه زن انفرادی تا راکت و موشک هدف قرار داد و عملاً سامانه اط, ...ادامه مطلب
در طول بیش از یک ماهی که از تجاوز رژیم صهیونیستی به غزه میگذرد، انتشار اخبار و تصاویر جنایات رژیم خصوصاً علیه کودکان و غیرنظامیان عواطف بسیاری را جریحهدار کرده و کم نیستند افرادی که میپرسند در این شرایط خاص «چه کمکی از ما به مردم مظلوم غزه برمیآید؟» روشن است که برای عموم مردم حتی گزینه امدادگری به مردم فلسطین ممکن نیست و با توجه به محاصره شدید و غیرانسانی غزه کمک مالی هم بهسختی ممکن است به تأمین مایحتاج ضروری اهالی غزه بینجامد، بنابراین عملاً گزینههای نظامی، لجستیکی و حتی مالی موضوع این یادداشت نیستند و تمرکز بر کمک فرهنگی و اجتماعی است که از عهده بسیاری برمیآید.۱- پیش از هر چیز باید برای افزایش آگاهی خودمان نسبت به ظلم ناروایی که بر ملت مظلوم فلسطین میرود تلاش کنیم. بهرغم آنکه موضوع قدس و فلسطین یکی از سرفصلهای متعارف خبری و رسانهای کشور در طول سالهای پس از انقلاب بوده است، اما به دلیل فقدان آگاهی از جزئیات تاریخ و مسائل فلسطین عملاً بازار مکاره شبهات ماهوارهای بخشی از جامعه را هدف گرفته و برای مقابله با این شبهات ابتدا باید خودمان بدانیم که ماجرای تلخ فلسطین چیست و چه ابعادی دارد. هرچند قصور و تقصیرهای بسیاری در مورد تولیدات فرهنگی و هنری در مورد فلسطین شده و عملاً هیچ نسبت صحیحی میان اهمیت این موضوع و میزان محصولات فرهنگی و هنری مرتبط با آن در کشور ما برقرار نیست، باید تلاش کرد با مطالعه و وقت گذاردن معتنابه، همه ما این کاستیها را حداقل در مورد خودمان جبران کنیم و سطح آگاهی و دانش خود را در این موضوع ارتقای جدی دهیم.۲- اگر بتوان تا حد خوبی بر موضوع مسلط شد، باید دیگران را نیز آگاه کرد و در زمانهای که به دلیل «محاصره تبلیغاتی دشمن» دیواری نامرئی میان بخشی, ...ادامه مطلب
تعداد شهدای فلسطینی در غزه، خصوصاً کودکان، همچنان در حال افزایش است و سکوت مجامع تحت نفوذ غرب و همراهی سران دولتهای اروپایی و امریکا با صهیونیستها این سؤال را در اذهان متبادر میکند که حد یقف جنایت رژیم صهیونیستی کجاست و در واقع، چه زمانی حامیان غربی اسرائیل ترمز ماشین کودککشی او را خواهند کشید. برای پاسخ باید دلیل حمایتهای بیچونوچرای غربیها از جنایات رژیمصهیونیستی را فهمید. بهبیاندیگر، چطور اروپاییهایی که شعار حمایتشان از حقوق بشر گوش فلک را کر کرده اینک خودشان در برابر رویدادهای امروز فلسطین کور شدهاند؟ پاسخ این پرسشهای مهم مستلزم مروری گذرا بر ریشههای قدرت غرب است. قدرت امروز دولتهای غربی ریشه در استعمار قرون پانزدهم به بعد میلادی دارد و بازخوانی نگرش و رفتار غربیها در دوره استعمار واقعیتهای بسیاری را نشان میدهد. استعمارگران اروپایی از هر کشوری که برخاسته بودند و به هر سرزمینی در آسیا و آفریقا و نیز قاره امریکا و اقیانوسیه که وارد شدند، چند رویکرد ثابت و مشابه را در پیش گرفتند: ۱- ساکنان بومی مستعمرات را انسانهای درجه ۲ و ۳ و فاقد هرگونه حقوق طبیعی و قانونی قلمداد کردند؛ ۲- اراضی، منابع و ثروتهای طبیعی و زیرزمینی مستعمرات را ملکطلق خود تصور و تصاحب کردند؛ ۳- با نسلکشی و بردهگیری جمعیت بومیان را چنان کاهش دادند که مانعی بر سر راهشان نماند و ۴- با ایجاد اختلاف در میان بومیان مستعمرات مانع از خیزش آنها در برابر چپاول و جنایتها شدند. به فهرست بالا، که میتوان چندین مورد دیگر را هم بدان افزود، نگاهی بیندازیم. چقدر شبیه چیزی است که در تراژدی فلسطین و ماجرای غمانگیز این روزهای غزه در حال رخ دادن است. معیارهای دوگانه درباره حقوق بشر، نادیده گرفتن کو, ...ادامه مطلب
میزان شگفتی و اعجاب عملیات طوفان الاقصی در بامداد ۱۵ مهر تا حدی بود که با وجود گذشت دو هفته، هنوز صهیونیستها در تحیر و دستپاچگی ماندهاند و این را به خوبی میتوان از نوع عمل آنها فهمید. اما سؤال مهمی که وجود دارد آن است که در ادامه چه روی خواهد داد و آیا صهیونیستها موفق خواهند شد ورق جنگ مغلوبه را برگردانند.چیزی که واضح است نیروهای نظامی و امنیتی رژیمصهیونیستی هنوز در شوک و بهت ناشی از حمله اولیه حماس به سر میبرند و تا این لحظه فقط به سادهترین اقدام ممکن، یعنی حمله به مراکز تجمع مردم عادی روی آوردهاند. البته آنها از این نوع حملات دو هدف را نیز تعقیب میکنند؛ نخست، آرام کردن بدنه صهیونیستهای ناراضیای که از شکست ۱۵ مهر خشمگین و سرخوردهاند و از مسئولان رژیم طلبکارند. دوم، تلاش برای احیای پروژههای قدیمی جابهجایی جمعیتی برای پاک کردن صورت مسئلهای به نام فلسطین.شایان ذکر است که تلاش صهیونیستها برای پاکسازی نژادی در فلسطین قدمتی به درازای اشغال فلسطین دارد و از همان ابتدای اشغال و تأسیس این رژیم برنامه راهبردی آنها کوچاندن فلسطینیان از طریق خشونت و تخریب خانههایشان بوده است. جالب است بدانیم درصد بالایی از ساکنان امروز غزه، از شمار آوارگان یا فرزندان آوارگانی هستند که پیشتر در داخل سرزمینهای موسوم به ۱۹۴۸ ساکن بودهاند و به زور سرنیزه صهیونیستها شهر و دیار خود را ترک کرده و اکنون در غزه هستند. در کرانه باختری و نیز سایر کشورهای عربی نیز چنین است. در طول ۷۵ سال گذشته نبرد جمعیتی مهمی در سرزمین فلسطین رخ داده و صهیونیستها تلاش کردهاند با واردات مهاجران یهودی از اقصینقاط عالم و اخراج اعراب فلسطینی اکثریت جمعیتی را به سود خود شکل دهند. اما به رغم هزینه کرد میل, ...ادامه مطلب
سوم اکتبر، ساختمان کاپیتالهیل واشینگتن شاهد مناقشهای سیاسی بود که در فرامتن آن سیاستورزی امریکایی قابل فهم بود. یک هفته پس از آنکه خطر از بیخ گوش دولت امریکا گذشت و با تصویب بودجه موقت، چهارمین تعطیلی طی یک دهه گذشته رخ نداد، اولین قربانی این ماجرا مشخص شد و او هم «کوین مککارتی» رئیسجمهوریخواه مجلس نمایندگان امریکا بود. حذف نفر سوم رژیم امریکا در حالی رخ داد که او فقط ۲۶۹ روز این سمت را عهدهدار بود و برای نخستین بار در تاریخ سیاسی امریکا بود که رئیس مجلس نمایندگان برکنار میشد.هرچند اختلافات دو حزب اصلی ایالاتمتحده و پیامدهای آن مربوط به مسائل سیاست داخلی امریکا است و برای ما اهمیتی ندارد، اما آنچه در پشت صحنه این ماجرا رخ داد، در واقع درس «امریکاشناسی» برای همه سیاستمداران و تحلیلگران دنیا است. جمهوریخواهان به دنبال آن بودند که با مانعتراشی در تصویب بودجه سالانه، دولت بایدن را به تعطیلی بکشانند، اما تبانی مککارتی با دموکراتها، این پروژه را به شکست کشاند. اینکه تندروهای جمهوریخواه بخواهند از مککارتی انتقام بگیرند، چیز عجیبوغریبی در سیاست نیست، آنچه در خور شگفتی است، نوع برخورد اقلیت دموکرات مجلس نمایندگان با این انتقامگیری است. درحالی که مککارتی در یک قمار سیاسی با اقلیتها تبانی و به خاستگاه حزبی خود پشت کرد، اما دموکراتهای مجلس با رأی مثبت به استیضاح او، پاسخ این خوشخدمتی او را در عمل دادند. احتمالاً اگر دموکراتها با این هشت نماینده جمهوریخواه همراهی نمیکردند، مککارتی بر سر جایگاهش میماند.آنچه در نوع مواجهه دموکراتها با رئیس معزول مجلس نمایندگان رخ داد، در واقع آیینه تمام نمای سیاست ورزی امریکایی است. برای ما و بسیاری از مردم دنیا بسیار آشنا اس, ...ادامه مطلب
در همیــن یک هفتهای کــه از آغــــاز عملیات اعجابانگیز «طوفانالاقصی» در سرزمینهای اشغالی میگذرد، نشانههای بارزی از تغییر معادله قدرت در منازعه میان صهیونیستها و مقاومت به چشم میخورد. برخی از این نشانهها در سطحی رقیقتر در جنگهای قبلی میان مقاومت و اسرائیل دیده شده بود و برخی البته کاملاً بدیع و منحصربهفرد است، اما در مجموع قرائن و شرایط حاکی از آن است که مسئله فلسطین وارد دوران جدید و سرنوشتسازی شده است. ۱- شکست اطلاعاتی خفتبار صهیونیستها که منجر به وقوع یک غافلگیری راهبردی شد، در دو طرف منازعه نشانههای روشنی دارد. طرف فلسطینی علاوه بر تحمیل غافلگیری بر صهیونیستها، توانست طرحریزی عملیات خود را در سکوت کامل خود پیش برد. سرعت پیشروی فلسطینیها در منطقه «غلاف غزه» - که حاشیهای به وسعت حدود دوبرابر نوار غزه در پیرامون آن است- حاکی از کار اطلاعاتی دقیق پیش از عملیات است و در مقابل با آنکه این سرزمین حدود دو دهه است زیر ذرهبین امنیتی رژیم قرار دارد، وقوع چنین غافلگیریای نشان از ضعف جدی در کلیت سامانههای اطلاعاتی و امنیتی رژیم صهیونیستی دارد، ضعفی از نوع ساختاری که ریشه در چالشهای درونی رژیم نیز دارد. ۲- آمادگی کامل نیروهای مقاومت فلسطینی در مقابل تحیر و دستپاچگی صهیونیستها بهخوبی وضعیت واقعی دو جبهه را نشان داد. جامعه صهیونیستی، جامعهای کاملاً میلیتاریستی است و همه جوانان و بزرگسالان این جامعه اعم از مرد و زن به خدمت سربازی اعزام میشوند و همیشه رژیم آمادگی نیروهای خود را مزیت نسبی خود میدانسته است. در مقابل ثابت کرد که نیروهای مقاومت تا چه حد آمادگی دارند که در خارج از نوار غزه به چنین عملیات گستردهای دست زدند. فراموش نکنیم که نوار, ...ادامه مطلب