مجموعه پیامها و نامههای امام خمینی (ره) در سال پایانی عمر بابرکت ایشان ترسیمکننده دغدغههای آن عزیز سفرکرده نسبت به آینده انقلاب اسلامی است و در واقع باید این متون را مکمل وصیتنامه امام تلقی کرد. در میان این پیامها، پیامی که خطاب به روحانیت و حوزههای علمیه در اسفند ۱۳۶۷ صادر کردند و به «منشور روحانیت» معروف شد، جایگاه ویژهای در شناخت اندیشه سیاسی و سیره حکمرانی امام (ره) داشته و دارد. در سالگرد صدور این پیام اشارهای گذرا بر گزیدههایی از آن برای امروز ما خالی از فایده نیست. در فضایی که متأثر از پارهای اظهارنظرهایی است که برخی سیاسیون در خصوص کارنامه دهساله انقلاب اسلامی مطرح کرده بودند، امام امت (ره) این پیام را صادر و دو دغدغه اصلی خود برای آینده نظام را مطرح میکنند: «تجدیدنظرطلبی در دهه آتی» و «کارآمدی نظام فقاهتی». یکی از برجستهترین گلایهمندیهای امام در این پیام از لحن ملامتگرانی است که کل خدمات و دستاوردهای انقلاب اسلامی را نادیده میگیرند. ایشان با پذیرش امکان نقد عملکردها و مدیریتها تذکر میدهند که «ولی لحن و تعابیر نباید افکار جامعه و آیندگان را از مسیر شناخت دشمنان واقعی و ابرقدرتها که همه مشکلات و نارساییها از آنان سرچشمه گرفته است، بهطرف مسائل فرعی منحرف کند.» ایشان با تأسف از تحلیلهای غلطی که در خصوص جنگ ارائه میشد و اظهارات «آنهایی که خیال میکنند، چون ما در جبهه به آرمان نهایی نرسیدهایم، پس شهادت و رشادت و ایثار و ازخودگذشتگی و صلابت بیفایده است» با صراحت بیان میکنند «ما در جنگ برای یکلحظه هم نادم و پشیمان از عملکرد خود نیستیم». امام در خصوص بازگشت ایرانیان فراری و «عفو» ضدانقلاب نیز میفرمایند «آغوش کشور و انقلاب همیشه ب, ...ادامه مطلب
اکنون ۳۳ سال از ارتحال امام خمینی (ره) میگذرد و شاید یکی از مهمترین پرسشهای پیشرو نسبت حرکت عمومی ما با اندیشه و گفتمان آن عزیز سفر کرده است. این پرسش از آن رو مهم است که حضرت امام (ره) نه صرفاً یک فرد یا چهره تأثیرگذار، بلکه حامل یک مکتب فکری تاریخساز و با گستره تأثیر جهانی است. شاید یکی از اصلیترین چالشهای نیروهای مؤمن به انقلاب با برخی مدعیان کهنهکار خط امام همین باشد که امام را صرفاً یک شخص ببینیم یا علاوه بر آن رهبری گفتمانساز؟ طبیعی است در هر دو فرض نتایج متفاوتی را باید انتظار کشید.حال اگر فرض گفتمان محوری و مکتب بنیانی را در شناخت امام (ره) مفروض بدانیم، چگونه امام را به نسلهای جدید میتوان معرفی کرد و چگونه میتوان آنها را با این شخصیت بزرگ آشنا کرد؟ آیا صرف معرفی کوتاه و گزینشگرانه از زندگینامه امام میتواند مکتب ایشان را به نسلهای جدید منتقل کند؟ آیا تأکید افراطی بر نسبتهای خانوادگی میتواند اندیشه بنیادین امام را به قرن پانزدهم تسری دهد و اساساً کسانی که نسبت خانوادگی خود را محمل افتخار خود قرار دادهاند، تا چه حد در مشی و ممشای فردی و اجتماعی خود شبیه امام هستند که بتوانند مروج آن باشند؟اکنون بیش از ۷۰ درصد جمعیت کشور را کسانی تشکیل میدهند که یا در دوره حیات پربرکت امام راحل در خردسالی بودهاند یا بعد از ارتحال امام به دنیا آمدهاند. طبیعی است که دهه شصتیها، هفتادیها، هشتادیها و نودیها کمتر امام را خصوصاً در حوزه گفتمانی و فکری درک کردهاند و برخی کسانی که وظیفه معرفی امام را به این نسلها داشتهاند، به دلیل دلمشغولیهای سیاسی یا غفلتها وظیفه خود را به نحو احسن در این خصوص انجام ندادهاند. اما آیا این کوتاهی، وظیفه را از دیگران ساقط میکند؟, ...ادامه مطلب