اکنون ۳۳ سال از ارتحال امام خمینی (ره) میگذرد و شاید یکی از مهمترین پرسشهای پیشرو نسبت حرکت عمومی ما با اندیشه و گفتمان آن عزیز سفر کرده است. این پرسش از آن رو مهم است که حضرت امام (ره) نه صرفاً یک فرد یا چهره تأثیرگذار، بلکه حامل یک مکتب فکری تاریخساز و با گستره تأثیر جهانی است. شاید یکی از اصلیترین چالشهای نیروهای مؤمن به انقلاب با برخی مدعیان کهنهکار خط امام همین باشد که امام را صرفاً یک شخص ببینیم یا علاوه بر آن رهبری گفتمانساز؟ طبیعی است در هر دو فرض نتایج متفاوتی را باید انتظار کشید.حال اگر فرض گفتمان محوری و مکتب بنیانی را در شناخت امام (ره) مفروض بدانیم، چگونه امام را به نسلهای جدید میتوان معرفی کرد و چگونه میتوان آنها را با این شخصیت بزرگ آشنا کرد؟ آیا صرف معرفی کوتاه و گزینشگرانه از زندگینامه امام میتواند مکتب ایشان را به نسلهای جدید منتقل کند؟ آیا تأکید افراطی بر نسبتهای خانوادگی میتواند اندیشه بنیادین امام را به قرن پانزدهم تسری دهد و اساساً کسانی که نسبت خانوادگی خود را محمل افتخار خود قرار دادهاند، تا چه حد در مشی و ممشای فردی و اجتماعی خود شبیه امام هستند که بتوانند مروج آن باشند؟اکنون بیش از ۷۰ درصد جمعیت کشور را کسانی تشکیل میدهند که یا در دوره حیات پربرکت امام راحل در خردسالی بودهاند یا بعد از ارتحال امام به دنیا آمدهاند. طبیعی است که دهه شصتیها، هفتادیها، هشتادیها و نودیها کمتر امام را خصوصاً در حوزه گفتمانی و فکری درک کردهاند و برخی کسانی که وظیفه معرفی امام را به این نسلها داشتهاند، به دلیل دلمشغولیهای سیاسی یا غفلتها وظیفه خود را به نحو احسن در این خصوص انجام ندادهاند. اما آیا این کوتاهی، وظیفه را از دیگران ساقط میکند؟, ...ادامه مطلب