همان ماههای اول پیروزی انقلاباسلامی بود که حضرت امام (ره) در ضمن یکی از بیاناتشان، خاطرهای عبرتآموز مربوط به دوره حضور استعمارگران در عراق را تعریف کردند که شنیدنی است. ایشان از اولین مواجهه فرمانده انگلیسی اشغالگر عراق با اذان مسلمین میگویند که فرمانده با تعجب میبیند فردی در بالای مأذنه کلماتی عربی را فریاد میزند. با تحیر از مترجمانش میپرسد او چه میگوید، در پاسخ میگویند این «اذان» است و برای فراخوانی «نماز» کاربرد دارد. فرمانده انگلیسی میپرسد آیا این کلمات برای «امپراتوری بریتانیا» خطری هم دارد و آنها جواب میدهند که «نه»، و او با خیال آسوده میگوید «پس هرقدر میخواهند اذان بگویند.»واقعیت هم این است که «اسلام» هرچند در ماهیت حقیقی خود با «سلطه» و «استعمار» در تعارض بود، اما به دلیل فاصلهگیری عمیق میان مسلمانان و اسلام عملاً به آیینی بیخطر برای استعمارگران و اشغالگران تبدیل شده بود و تازه در ۱۳۵۷ هجری شمسی بود که مستکبران معنای واقعی اسلام سیاسی را درک کردند؛ بنابراین اگر اسلام -که به فرموده قرآن «دین کامل» و «نعمت تام» است- هم درست فهم و بدان عمل نشود، دشمنان خدا هم آن را جدی نمیگیرند و تقریباً نمیتوان آن را اسلام خواند؛ چنانکه مولوی تمثیل میکند «شیر بی یال و اشکم که دید/ اینچنین شیری خدا هم نافرید.» بر این اساس است که رهبر معظم انقلاباسلامی در دیدار اخیر فرماندهان و مسئولان سپاه، «حاکمیت سیاسی اسلام» را موجب احساس خطر و صفآرایی دشمنان علیه آن دانستند.اما ریشه این احساس خطر و صفآرایی علیه حاکمیت سیاسی اسلام در چیست؟اولاً ماهیت اسلام توحیدی است و اگر پیرایههای تحمیلی بر آن را بزداییم، قابلجمع با مکاتب مادیای که غرب مروج آنهاست، نیست. هرچند پارهای , ...ادامه مطلب