میزان شگفتی و اعجاب عملیات طوفان الاقصی در بامداد ۱۵ مهر تا حدی بود که با وجود گذشت دو هفته، هنوز صهیونیستها در تحیر و دستپاچگی ماندهاند و این را به خوبی میتوان از نوع عمل آنها فهمید. اما سؤال مهمی که وجود دارد آن است که در ادامه چه روی خواهد داد و آیا صهیونیستها موفق خواهند شد ورق جنگ مغلوبه را برگردانند.چیزی که واضح است نیروهای نظامی و امنیتی رژیمصهیونیستی هنوز در شوک و بهت ناشی از حمله اولیه حماس به سر میبرند و تا این لحظه فقط به سادهترین اقدام ممکن، یعنی حمله به مراکز تجمع مردم عادی روی آوردهاند. البته آنها از این نوع حملات دو هدف را نیز تعقیب میکنند؛ نخست، آرام کردن بدنه صهیونیستهای ناراضیای که از شکست ۱۵ مهر خشمگین و سرخوردهاند و از مسئولان رژیم طلبکارند. دوم، تلاش برای احیای پروژههای قدیمی جابهجایی جمعیتی برای پاک کردن صورت مسئلهای به نام فلسطین.شایان ذکر است که تلاش صهیونیستها برای پاکسازی نژادی در فلسطین قدمتی به درازای اشغال فلسطین دارد و از همان ابتدای اشغال و تأسیس این رژیم برنامه راهبردی آنها کوچاندن فلسطینیان از طریق خشونت و تخریب خانههایشان بوده است. جالب است بدانیم درصد بالایی از ساکنان امروز غزه، از شمار آوارگان یا فرزندان آوارگانی هستند که پیشتر در داخل سرزمینهای موسوم به ۱۹۴۸ ساکن بودهاند و به زور سرنیزه صهیونیستها شهر و دیار خود را ترک کرده و اکنون در غزه هستند. در کرانه باختری و نیز سایر کشورهای عربی نیز چنین است. در طول ۷۵ سال گذشته نبرد جمعیتی مهمی در سرزمین فلسطین رخ داده و صهیونیستها تلاش کردهاند با واردات مهاجران یهودی از اقصینقاط عالم و اخراج اعراب فلسطینی اکثریت جمعیتی را به سود خود شکل دهند. اما به رغم هزینه کرد میل, ...ادامه مطلب
یکی از اصلیترین چالشهای مدیریت راهبردی فرهنگی، انتخاب میان نگاه فعال و ابتکاری و یا انفعال و دنبالهروی در طراحیها و برنامهریزیهاست. مسئله این است که آیا سیاستگذار فرهنگی باید به دنبال تسری یک یا مجموعهای از «هنجارها و ارزشها» باشد یا آنکه خود را در این حوزه فاقد مسئولیت بداند و خنثی و یا حتی دنبالهرو دیگران باشد؟ هرچند چنین امری در نگاه تربیتی اسلامی تقریباً واضح و مبرهن است، اما لیبرالها معمولاً سعی میکنند بر ضرورت بیطرفی در مدیریت فرهنگی تأکید نموده و در هنر بیشتر بهجای محتوا، قالب را برجسته کنند. اما در واقع خودشان هم در عمل به این ادعا پایبند نیستند. در جهان غرب و بسیاری دیگر از کشورها که لزوماً دینی یا ایدئولوژیک هم نیستند، هنجارها و ارزشهایی نوشته یا نانوشته وجود دارد که حکومتها از ترویج آنها حمایت کرده و حتی با تخطیکنندگان از آن برخورد میکنند. اینکه حکومت مروج طیفی از ارزشها و هنجارها باشد تقریباً جهانشمول است، اما اختلاف بر سر مصادیق آن است. بهعنوان نمونه در بیشتر کشورها استعمال مواد مخدر تخلف یا جرم و نیز یک ضدارزش است و هیچکس به نام «آزادی» و «حریم خصوصی» آزاد نیست که این مواد را در جامعه توزیع و یا در ملأعام مصرف کند. چرا استعمال مواد مخدر برای حکومتهای لیبرال و غیرلیبرال عادی انگاری و جزو حقوق طبیعی بشر قلمداد نشده است؟ چرا حکومتهای غربی به خود اجازه میدهند در مسیر دسترسی معتادان به مواد مخدر اختلال ایجاد کنند و هیچکس از روشنفکران در غرب به خاطر این اجبار دولتها را تقبیح نمیکند؟ گاه گفته میشود، چون اکثریت مردم مواد مخدر را قبیح میدانند، بنا بر قاعده دموکراسی این اجبار وضع شده است. اگر اینطور است چرا اغلب کشورهای اروپا, ...ادامه مطلب