خبرهای مختلفی که در چند هفته اخیر در خصوص مسمومیت دانش آموزان و گاه دانشجویان دختر در مراکز تجمعی آنها در مدارس یا خوابگاه شنیده میشود، دستمایهای برای شبکههای فارسیزبان و اتهامپراکن داخلی شده است. تا این لحظه که این یادداشت را مینویسم، هنوز ماهیت و منشأ این رویدادها روشن نشده، اما عدهای همین ابهام را هم مصادره به مطلوب و آن را نشانه ضعف حکومت قلمداد میکنند. سؤال اینجاست که آیا چنین رویدادی با این سطح از پراکندگی جغرافیایی در کشور ما مسبوق به سابقه بوده که بتوان با تجارب قبلی سریعاً آن را تحلیل کرد و یا در دیگر نقاط جهان مشابهی به لحاظ کیفیت واقعه داریم که آنان را مبنای تحلیل قرار دهیم؟ پاسخ قطعاً منفی است. در ماجرای مسمومیتها، با پدیدهای جدید مواجهیم که شبیه آن را قبلاً ندیدهایم و هرگونه قضاوت صرفاً ناشی از برداشتها و حتی عواطف شخصی است. رسانههای لندنی و برخی شهرههای وطنی، سوژهای را برای انتقامگیری شکست آشوبهای پاییز یافتهاند و طبق معمول انگشت اتهام تسبیب یا ناکارآمدی را به سمت دین و حکومت بردهاند. این اتهامافکنیها البته مطابق روال گذشته بدون هیچگونه سند و دلیلی است. وقتی دستگاههای مسئول در حوزه آموزشی و بهداشتی به قضاوتی نرسیدهاند، خبرنگار لندننشین یا سلبریتی کاخنشین از کجا فهمید که ماجرا چیست و حکم را هم صادر کرد؟ واقعیت آن است که پیچیدگی ماجرا مضاعف است و با وقوع هر نمونه جدید از این سلسله رویدادها، نهتنها از پیچیدگی کم نمیشود، بلکه بر ابعاد آن اضافه میشود. منشأ و ماهیت این مسمومیتها چیست که صرفاً مراکز تجمعی دختران جوان را نشانه میرود و بعد هم سریع از میان میرود؟ چگونه است که موردی از مسمومیت معلمان، کادر مدرسه و حتی سرایدار مد, ...ادامه مطلب